مقدّمه «خانواده» کوچکترین شکل یک جامعه است که از دور کن اساسی (زن و شوهر) تشکیل شده است اگر این دورکن، آرامش درونی داشته باشد، خانواده محلی امن برای تربیت فرزندان خواهد بود اگر هر کدام به وظایف شرعی و عرفی خود عمل نمایند و زندگی را بر اساس فداکاری و گذشت بنا کنند، با صفاترین خانواده را خواهند داشت، امّا اگر هوی و هوس بر زندگی، حاکم شد و انسا
قیمت فایل فقط 3,900 تومان
نقش اخلاق در روابط زوجین
مقدّمه
«خانواده» کوچکترین شکل یک جامعه است که از دور کن اساسی (زن و شوهر) تشکیل شده است.
اگر این دورکن، آرامش درونی داشته باشد، خانواده محلی امن برای تربیت فرزندان خواهد بود. اگر هر کدام به وظایف شرعی و عرفی خود عمل نمایند و زندگی را بر اساس فداکاری و گذشت بنا کنند، با صفاترین خانواده را خواهند داشت، امّا اگر هوی و هوس بر زندگی، حاکم شد و انسان «بایدها» و «نبایدها»، «شایدها» و «نشایدها» را به بازی گرفت و خواستههای نفسانی خود را ملاک عمل قرار داد، به موجودی خطرناک تبدیل می شود و امروز، ریشه ی بسیاری از اختلافات خانوادگی و گروهی، چیزی جز بی توجهی به این ضرورت ها نیست.[1]
و آنچه در روابط اجتماعی و خانوادگی و به ویژه روابط همسری، توجه بدان به عنوان یک اصل، ضروری است، تقویت شالوده های اخلاقی، حرکت بر اساس تفاهم، گذشت و فداکاری متقابل است. شکل دادن روابط زناشویی در چهارچوب مکارم اخلاقی و ارزشهای والای اوست که به زندگی و جامعه، گرمی بخشیده و پیوندهای آن را استوار می سازد، نه تکیه بر حقوق قانونی و شرعی.
اسلام نه مردمدار است، نه زن مدار. محور قوانین حق مداری بر پایه کرامت انسان و مصلحت خانواده و سلامت جامعه است و در چنین نظامی مرد و زن، حق گرا و کارگزار می باشند و نسبت به خانواده و جامعه خود مسئول هستند.
خانواده تجلیگاه شکوه وحدت و یکپارچگی است، اینجا همان جایی است که انسان توحید نظری را به آزمون می گذارد تا توحید عملی در آن شکل گیرد. اینجا همان جایگاهی است که بشر از صفات شیطانی دست می کشد و صفات رحمانی چون مودّت، فضل، عفو و اغماض و لطف را به تمرین و تجربه می گذارد و صلاحیت خویش را به هستی عرضه می کند و صلابت خلیفه گری حق را می آزماید. و ما در این نوشتار دوباره بازگو می کنیم که بنیاد مقدس خانواده بر عشق و محبت و روابط عاطفی و صمیمانه پی ریزی شده است و بهترین راه تحکیم اساس خانواده و صیانت آن، رعایت اخلاق انسانی از سوی زن و شوهر است.
خانواده نمونه و شایسته در اسلام، خانواده ای است که دستورات دین و عقل را در همه زمینه ها، از جمله مسائل اخلاقی، اجرا کند.
رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید:
«خیرُکُم خیرُکُم لاهلهِ و انا خیرکم لاهلی»[2]
«بهترین شما، بهترین تان نسبت به خانواده خویش است و من نسبت به خانواده ام بهترینم».
بیان همه خصوصیات و وظایف اخلاقی زن و شوهر، نسبت به یکدیگر، نسبت به فرزندان و نسبت به افراد خارج از خانواده، کتاب مستقلی می طلبد، آنچه در اینجا بدان می پردازیم، بخشی از امور اخلاقی مربوط به زوجین نسبت به یکدیگر است.
این مقاله در سه بخش گردآوری و هر بخش با فصلهایی مختلف به توضیح این امور اخلاقی می پردازد.
در بخش اول، عوامل سعادت خانواده در بخش دوم، آفات و مضرات سعادت خانواده و در بخش سوم وظایف اخلاقی متقابل این زوجین بررسی شده است.
حقوقی کردن اخلاق در خانواده
1- تبیین موضوع حقوقی کردن اخلاق
تأمل در دو واژه ی حقوق و اخلاق، ما را در تبیین موضوع حقوقی کردن اخلاق یاری می رساند که آیا عبارتی با این عنوان صحیح و مجاز است و یا غیر ممکن؟
وقتی به تعریف حقوق و اخلاق بنگریم هر دو به ضوابطی در سلوک انسان اشاره کرده و به فعل انسان مرتبطند. امّا در تمایز بین این دو، عملی که به عنوان تکلیف تلقی می شود، عملی حقوقی به شمار می رود. و کار عملی اختیاری و ارادی انسان که از اعمال نفسانی و ناشی از نیت افراد است یک عمل اخلاقی محسوب می گردد.
با توجه به رابطه ی حقیقی که میان افعال انسان و واقعیات خارجی وجود دارد، عمل افراد چه از روی اختیار و چه از روی تکلیف نمی تواند در محیط اطراف بی تأثیر باشد و عدم کنترل غرایز و خواسته های نامحدود بشر در میان افراد اجتماع گاه سبب می شود که سلامت جامعه در معرض خطر قرار گیرد. بنابراین در بعضی از شرایط، لازم است تدابیری اتخاذ شود.
2- ضرورت حقوقی کردن اخلاق
اخلاق میان سه محدوده ی الهی، فردی و اجتماعی محصور می باشد و علم حقوق نیز به روابط افراد با یکدیگر مرتبط است، لذا برای تداخل اصول اخلاقی در مباحث حقوقی و پرداختن به بحث حقوقی کردن اخلاق، توجه به اخلاق اجتماعی، که از کمالات انسانی در روابط افراد با یکدیگر سخن می گوید شایسته است.
حقوق که با هدف تنظیم روابط اجتماعی و نظم در جامعه شکل گرفته است، برای بارور شدن خود و پیاده کردن اصول انسانی در ارتباطات اجتماعی به اخلاق نیاز دارد، زیرا ورود اخلاق به حیطه ی حوق که نه تنها اهداف علم حقوق را بر هم نمی زند، بلکه آن را تثبیت کرده و در نگاه تیزبین قانونگذاران راهکارهای عملی را ظاهر می کند و بدین واسطه بهترین عمل را در میان افراد جامعه نهادینه می نماید.
3- ضمانت اجرایی قواعد اخلاقی در خانواده
علیرغم آنکه قانونگذار درستی قراردادها را موکول به رعایت قواعد اخلاقی کرده است (مواد 191 و 975 قانون مدنی) لکن به نظر می رسد تأثیر آن در امور مالی و تعهدات نسبت به سایر موارد کمتر باشد.
اما در حقوق خانواده، حقوق و اخلاق را نمی توان از هم جدا ساخت، زیرا مرتبه ی اخلاق، مقدم بر حقوق است و هر دو مترتب بر یکدیگرند. تأمین معاش خانواده، تربیت فرزندان، و کلیه حقوق حقوق متقابل زن و شوهر و فرزندان تنها با رعایت قواعد اخلاقی میسر بوده و در خانواده همواره عشق، عاطفه، وفادار، صمیمیت، معاضدت و حسن معاشرت حکومت می کند؛ و عدم رعایت این امور به اضمحلال و نابودی خانواده می انجامد و توجه به آن نیز موجب دوام و ثبات آن می گردد بنابراین آنچه از مذاق شریعت بر می آید این است که بعد از بنیان خانواده، حفظ قداست و مستحکم نمودن و جلوگیری از به هم پاشیدن آن ضرورت دارد و به همین جهت طلاق به عنوان مبغوض ترین حلال در نزد پروردگار محسوب شده است و تأمین کننده ی این مهم، تنها پایدار نمودن اخلاق حسنه در این نهاد مقدس است.
بخش اول: عوامل سعادت خانواده
فصل اول: احترام متقابل
الفبای حقوق خانواده در اسلام بر پایه محبت پی ریزی شده و چیزی فراتر از عدل و راهکارهای عقل است. به همین جهت بنیاد خانواده فطرتاً بر پایه ی عواطف و ارزشهاست، لذا راهکارهای اخلاقی همیشه بهتر از راهکارهای حقوقی توانسته مشکلات آن را به سامان رساند. از این روست که در روش قانونگذاری در اسلام ارکان نظام خانواده بر اصول اخلاقی چون مودّت و رحمت، عفو و فضل، گذشت و رعایت مصلحت خانواده و احترام و ... استوار است و اینها اموری است که فرایندی برتر از عدل و مساوات و استیفای حقوق صرف دارد.
«ژوسران» دانشمند بزرگ فرانسه می گوید: «تاریخ به ما می آموزد که تواناترین ملتها، مللی است که خانواده در آنها قویترین سازمان را داشته باشد.»[3]
پیمان های زناشویی بر اساس علاقه و محبت قلبی منعقد می گردد و زن و شوهر با این امید کنار سفره عقد می نشینند که هیچ گاه از یکدیگر جدا نشوند. چنین آرزویی دست یافتنی است به شرط آن که موجبات آن فراهم گردد و یکی از آنها حفظ حرمت زوجین از سوی یکدیگر است؛ رعایت ادب و احترام، نسبت به دیگران، علاوه بر ارزش ذاتی، ادب و احترام آنان را نیز بر می انگیزد، چنان که عکس آن نیز صادق است و هر کس نسبت به دیگران، بی ادبی کند، به ناچار نسبت به او بی ادبی خواهد شد.
امام صادق (ع) در مورد احترام به زن می فرماید:
«مَن اتّخذ امرَاءۀ فلیکرمها فانّما امراءۀُ احدکم لُعَبَۀَ فمن اتّخذها فلا یُضَنَّعها»[4]
«هر کس زن بگیرد باید به او احترام گزارد، چرا که همسر هر یک از شما دلبر شماست و هر کس او را بر می گزیند نباید تباهش سازد.»
و درباره ی احترام به شوهر نیز می فرماید:
«... سعیدۀٌ سعیدۀٌ امراءۀٌ تُکرمُ زوجها ولا تودیه و تطیعُهُ فی جمیع احوالهِ»[5]
«... چه سعادتمند است، زنی که شوهرش را گرامی بدارد و او را نیازارد و او را در هر حال اطاعت کند.»
از سوی دیگر حرام بودن اهانت به مؤمن، حکمی عام است و شامل همسر، فرزند و خویشان نیز می شود و مسلمان حق ندارد در خلوت یا ملأعام به همسر خود اهانت کند.
علل بی احترامی به زن
بی احترامی شوهر نسبت به همسر خویش معلول عواملی است که بعضی از آنها عبارتند از:[6]
1- اندیشه برتری مرد بر زن
پندار برتری مرد بر زن و طفیلی دانستن وجود او، احساس تسلط مطلق مرد را بر زن به وجود می آورد و موجب تقویت این باور غلط می شود که زن موجودی ناقص و انسانیت او ناتمام است. همین مسأله زمینه پیدایش بی احترامی به او را فراهم می کند، در حالی که تفاوتهای موجود میان زن و مرد لازمه ی زندگی مشترک آنهاست و دلیلی بر کمبود شخصیت زن یا مرد نیست.
2- خوی استبدادی
به کارگیری این شیوه ی نادرست در قالب خشونت و ایجاد ترس در همسر، موجب شکسته شدن حرمت و شخصیت زن می شود. افراد مستبّد و خود رأی موجب شکسته شدن حرمت و شخصیت زن می شود. افراد مستبد و خودرأی، بی احترامی به همسر را لازمه ی تسلط خود بر زندگی می دانند. در مقابل، انتظار احترامی از ناحیه همسر خویش را دارد و سعی می کنند آن را از طریق استبداد و ابراز خشونت به دست آرند، در حالی که نمی دانند احترام ظاهری که منشأ آن ترس باشد، هیچ گونه ارزشی ندارد. چنین شوهرانی از بدترین انسانها شمرده می شوند.
چنان که رسول خدا (ص) می فرمایند:
«شَرُّ الناس یوم القیامه الذین یکرمون التَّقاءَ شَرِّهم»[7]
فصل دوّم: عفو و گذشت
هیچ حقی بر کسی واجب نمی گردد مگر آنکه در مقابل آن حق، وظیفه ای مقرر است و رابطه ی بین حق و تکلیف متقابل است.
بر این اساس با تحقق زوجیت، طرفین به انجام وظایف همسری و رعایت حقوق دیگری التزام می یابد. چنانچه در ماده ی 1102 قانون مدنی هم اینگونه آمده: «همین که نکاح به طور صحت واقع شد روابط زوجین بین طرفین موجود، و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگر بر قرار می شود.» از بررسی آیات و روایات به دست می آید که اگر چه حاکمیت و سرپرستی را قرآن برای زوج قرار داده، امّا این حاکمیت مطلق نیست؛ شرایطی خاص را در کنار آن قرار گذارده و مواقفی را از قبیل اصل معاشرت به معروف و اصل حمایت و هدایت و اصل عفو و گذشت و ... در آن لحاظ گردیده است.
اصل گذشت بر اساس روش قانون گذاری در اسلام به گونه ای است که از سوی تأکید بر فضایل اخلاقی و ترویج روشهای پسندیده و مطلوب انسانی می کند، و از طرف دیگر در قالب نهی و نفی، دست مرد را از اعمال هر نوع بی عدالتی و وارد ساختن ضرر و ضیق و مشقت می بندد و ریاست او را همراه با عدالت جستجو می کند.[8]
(هیچ کس، جز معصوم، مصون از خطا و اشتباه نیست؛ و هرگاه دو انسان دست به کاری مشترک بزنند، لغزش های هر یک در برابر دید دیگری قرار می گیرد و نمود بیشتری می یابد. زن و مردی که زندگی مشترک را شروع می کنند، به ویژه در ابتدای راه، ممکن است، برخی گفتار و رفتار یکدیگر را ناصواب بدانند، در این گونه موارد باید با سعه ی صدر رفتار کنند، برخی لغزش ها را بر یکدیگر ببخشند، برخی را با تصریح و کنایه اصلاح کنند و با تدبیر و درایت از وقوع برخی دیگر پیشگیری نمایند.
اسحاق بن عمار گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: زن چه حقی بر عهده ی همسر خویش دارد که اگر آنها را برآورد، نیکوکار خواهد بود؟
امام در پاسخ فرمود: (خوراک و پوشاک او را تأمین و نادانی او را ببخشد.) سپس فرمود: (پدرم- امام محمدباقر (ع)- همسری داشت که او را اذیت می کرد ولی پدرم او را می بخشید.)[9]
هر کس با سلاح عفو و اغماض به جنگ لغزش ها برود، بدون تردید پیروز باز خواهد گشت و اثر تربیتی عفو و بخشش به مراتب از پرخاش و انتقام و خرده گیری بیشتر است).
امام علی (ع) پیرامون کم گذشتی می فرماید:
«قِلّۀ العفو اَقبحُ العُیُوب و التسرّع الی الانتقام اعظم الذّنُوب»
(کم گذشتی، زشترین عیب ها و تسریع در انتقام جویی، بزرگترین گناه است.)
آثار گذشت
عفو و گذشت در محیط خانواده آثار ارزنده ای دارد که برخی از آنها عبارتند از:[10]
1- ایجاد آرامش روحی
زندگی توأم با گذشت و اغماض، مایه ی ایجاد آرامش و آسایش روحی زن و شوهر و اهل خانه است. کسی که در زندگی گذشت ندارد، همواره منتظر فرصتی است تا انتقام گیرد، از این رو، پیوسته دغدغه ی روحی در انتقام گیری از دیگران، آرامش روحی را از او سلب می کند، ولی کسی که از روحیه ی عفو و گذشت برخوردار است، از این دغدغه ی روحی ایمن است و بدون هیچ نگرانی و کینه ای نسبت به همسر خویش با آرامش خاطر در کنارش زندگی می کند و از بهانه جویی هایِ بیهوده و زیانبار دوری می جوید.
2- زدودن کینه
اشتباهات و لغزشهایی که گاهی در محیط خانواده از ناحیه ی زن و شوهر صورت می گیرد، مایهی ایجاد کدورت و تیرگی روابط آنها می شود، چنانچه این تیرگی با عفو و گذشت جبران نشود، زمینه ی ایجاد اختلافات و درگیریهای خانوادگی و فروپاشی کانون گرم خانواده می گردد، ولی با گذشت و اغماض زن و شوهر نسبت به یکدیگر کینه ها زدوده شده، تیرگی ها از بین می رود و در نتیجه خانواده از خطر چنین آفت بزرگی مصون می ماند.
3- فزونی عزّت
کسانی که از رفتار همسر خویش خُرده می گیرند، نه تنها به اصلاح رفتار او موفق نمی شوند بلکه امکان دارد موجب لجبازی و واکنش منفی او شوند، در حالی که با گذشت و چشم پوشی از خطا در نظر او عزیز و محترم جلوه کرد، از نفوذ کلام بیشتری برخوردار خواهد شد و با فزونی عزّتِ او پیوند خانوادگی، تحکیم می یابد.
رسول خدا (ص) می فرماید:
«العفو لایزید العبد الّا عزّاً فاعفوا یُعزَّکم الله»[11]
(عفو و گذشت موجب عزت بنده است، بنابراین، گذشت کنید تا خدا به شما عزت دهد.)
عوامل پیدایش گذشت
هر صفتی که در انسان وجود دارد، نشانگر عواملی است که در رشد و تثبیت آن صفت تأثیر داشته اند، پیدایش روحیه ی گذشت و بخشش همسر نیز، معلول عواملی است که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:
1- یادآوری آثار گذشت
مهمترین عاملی که در پیدایش روحیه ی گذشت در محیط خانواده مؤثر است، توجه به تأثیر گذشت در زندگی خانوادگی می باشد. یادآوری اینکه عدم گذشت از همسر، جز به تیره شدن روابط سالم خانوادگی و ناخوشایند بودن آن و تشدید درگیریهای خانوادگی نمی انجامد، تأثیر بسیاری در پیدایش روحیه ی گذشت در انسان دارد.
باید همواره به یاد داشت، کسی که نسبت به همسر خود گذشت ندارد و همواره درصدد اثبات نادرست جلوه دادن رفتار او بر حق شمردن رفتار خویش است، جز به موضع گیری خصمانه ی همسر خویش کمک نمی کند، زیرا در این صورت، او درصدد دفاع از خود برآمده و برای حفظ شخصیت خود در برابر دیگری به توجیه رفتار خویش پرداخته و یک درگیری مستمر و فزاینده در زندگی آنها به وجود می آید و در نتیجه، هیچ یک به اصلاح رفتار نادرست همسر خویش موفق نخواهد شد، در حالی که با گذشت و اغماض نسبت به بدیهای همسر، می تواند با ملایمت او را متوجه اشتباهات خود کند و او را در اصلاح رفتار خود یاری دهد.[12]
2- یادآوری عیوب خود
یادآوری عیوب خود، تأثیری بسزایی در گذشت از خطاهای همسر دارد. هر یک از زن و شوهر همان گونه که دارای عیوبی هستند، خوبیهایی نیز دارند و طبیعی است که هر یک، از همسر خود، انتظار داشته باشد که از بدیهای او گذشت کرده و بدیها را در مقایسه با خوبیها در نظر بگیرد. چنین انتظاری در هر دو طرف وجود دارد و در مورد زن نیز باید رعایت شود.
کسی که به اشتباهات خود توجه ندارد و در محیط خانواده، تنها به عیوب همسر می پردازد، با بی انصافی تمام، ناهمواری های زندگی خانوادگی را معلول رفتار نادرست همسر می پندارد و بدین گونه با توجه افراطی به خطاهای همسر، به جای اصلاح او به تیره تر شدن اوضاع کمک می کند.
3- بزرگواری اخلاقی
گذشت یکی از صفات والای انسانی است که ارزش اخلاقی فراوانی دارد، افرادی در زندگی از خود گذشت نشان می دهند که دارای صفات عالی اخلاقی باشند. اینان نه تنها از بدیهای همسر خود گذشت می کنند، بلکه در مقابل بدی او خوبی می کنند.
وجود صفات نیک اخلاقی در انسان موجب می شود که او از اشتباهات و بدیهای دیگران، به ویژه همسر و اعضای خانواده ی خود، چشم پوشی کند و همواره نسبت به آنان گذشت داشته باشد. بر عکس، افراد پست که از ویژگی های اخلاقی بی بهره هستند، با کوچکترین بهانه ای به حیثیت دیگران تاخته و کمترین گذشتی از خود نشان نمی دهند.[13]
فصل سوّم: مسئولیت پذیری
از جمله عوامل مؤثر در تأمین سعادت خانواده مسئولیت پذیری متقابل همسران است. هر یک از زن و مرد باید بدانند که با قبول زندگی مشترک مسئولیتهایی بر عهده ی آنان قرار می گیرد که پیش از تشکیل خانواده از آن آسوده بودند؛ این مسئولیتها با توجه به اختیارات، تواناییها و شرائط خاص هر یک از زن و شوهر بر عهده ی آنان قرار می گیرد.
رسول خدا (ص) می فرمایند:
«مرد نگهبان اهل بیت خود است، و هر نگهبانی در مورد آنچه که باید از آن نگهبانی کند، مسئول است، و زن نگهبان مال همسرش است و نسبت به آن مسئول است.»[14]
این مسئولیت در جانب مرد از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا وی عهده دار سرپرستی خانواده است و در نتیجه در مقابل تمام مسائل و مشکلات فکری، روحی، اخلاقی و اقتصادی همسر و فرزندان خود مسئول است و طفره رفتن و شانه خالی کردن از زیر بار این مسئولیتها و بی تفاوتی نسبت به آنها آفت بزرگی برای زندگی خانوادگی محسوب می شود.
غفلت از شناخت مسئولیتهای گوناگون خانوادگی، آثار زیانبار بسیاری به همراه داشته، درنهایت موجب پشیمانی و حسرت انسان خواهد شد. بدین جهت، ضرورت دارد که هر انسانی پیوسته درباره ی مسئولیتهای خانوادگی خود بیندیشد و با شناخت کامل به انجام دقیق آنها همّت گمارد.
این متن فقط قسمتی از نقش اخلاق در روابط زوجین می باشد
جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 3,900 تومان
برچسب ها : نقش اخلاق در روابط زوجین , اخلاق در روابط زوجین , اندیشه برتری مرد بر زن , ایجاد آرامش روحی , مسئولیت پذیری , مدیریت خانواده , دانلود نقش اخلاق در روابط زوجین , تهاجم فرهنگی , هدایت و حمایت , خانواده