امروز: سه شنبه 4 دی 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

راهكارهای توسعه نیروی انسانی نخبه و پیشگیری از فرار مغزها

راهكارهای توسعه نیروی انسانی نخبه و پیشگیری از فرار مغزهادسته: حقوق
بازدید: 114 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 94 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 148

راهكارهای توسعه نیروی انسانی نخبه و پیشگیری از فرار مغزها در 148صفحه در قالب فایل ورد قابل ویرایش

قیمت فایل فقط 5,900 تومان

خرید

راهكارهای توسعه نیروی انسانی نخبه و پیشگیری از فرار مغزها 

مقدمه:

در سالهای اخیر گرایشها و اقدامات جدیدی به منظور حفظ سرمایه انسانی نخبگان در كشور ظهور یافته است. از آنجا كه نگاه غالب در این موارد نگاه دستگاهی و بخشی بوده است، برنامه‎ریزی‎ها در این زمینه فاقد جامع‎نگری است. موضوع تحقیق حاضر بررسی راهكارهای توسعه منابع انسانی نخبه و پیشگیری از مهاجرت نخبگان است. در حقیقت هم وجه ایجابی (جذب و توسعه منابع انسانی نخبه) و هم وجه سلبی پدیده (مهاجرت نخبگان) مورد نظر قرار گرفته است. از ‎آنجا كه این مسأله‎ دارای ابعاد فرهنگی، اجتماعی سیاسی و اقتصادی و مدیریتی و حقوقی و… است پژوهش حاضر تلاش دارد با نگاهی همه سونگر ضمن بهره‎گیری از مطالعات انجام شده در همة حوزه‎های تخصصی به مجموعه‎ای از راهكارهای معین دست پیدا كند.


هدف تحقیق:

استخراج و تدوین خطوط راهنمای عملی و روشن برای حفظ و جذب نخبگان و بهره‎گیری از سرمایه انسانی نخبگان از درون مطالعات انجام شده و فراتحلیل مطالعات موجود در كشور از جمله مطالعات مرتبط با تدوین سند فرابخشی «حفظ و استفاده بهینه از نخبگان» هدف اصلی این تحقیق است.


نوع تحقیق:

در این تحقیق از كلیة انواع تحقیقات بنیادین و كاربردی بهره‎برداری می‎شود اما با عنایت به اینكه در نظر است راهكارهای جذب منابع انسانی نخبه و پیشگیری از مهاجرت نخبگان با رویكردی كاربردی دسته‎بندی و تركیب شوند این تحقیق از نوع «كاربردی » تلقی می‎شود و می‎تواند مبنای تصمیم‎سازی و تصمیم‎گیری قرار گیرد. از نظر سطح تحلیل نیز این تحقیق توصیفی است و به علت‎یابی نمی‎پردازد. ضمن آنكه این تحقیق بصورت مقطعی و برای یك بار انجام می‎شود.

روش تحقیق

روش تحقیق حاضر كیفی است و در آن از فراتحلیل (Meta Analysis) استفاده شده است. داده‎های كیفی به صورت توصیفی طبقه‎بندی و ارائه شده‎اند. همچنین تلاش شده است تصویر كلان فراتحلیل از طریق استخراج و تدوین برخی نكات به صورت داده‎های كمّی توصیفی بیان شوند.

فراتحلیل روشی است كه به كمك آن می‎توان تفاوت‎های موجود در تحقیقات انجام شده را استنتاج كرد و در رسیدن به نتایج كلی و كاربردی از آن بهره جست… در روش فراتحلیل ابتدا از طریق شكستن اجزای كل به ماوراء و فراتر از كل اولیه می‎رسیم، سپس تحلیل اولیه را به نحوی منتقل یا تبدیل می‎كنیم كه یافته‎های نامناسب در چارچوبی قابل قبول قرار گیرند و سرانجام، تحلیلهای تركیب شده اطلاعاتی را نشان دهند كه اطلاعات اولیه نشان نداده باشند. در عمل، ابتدا اطلاعات از منابع اولیه استخراج و سپس با یكدیگر تركیب می‎شوند و سرانجام یك كل جدید را تشكیل می‎دهند. (دلاور، علی: 288)


قلمرو تحقیق:

قلمرو تحقیق حاضر كلیة یافته‎های علمی و پژوهشی داخل كشور در خصوص حفظ و جذب سرمایه انسانی نخبه و پیشگیری از فرار مغزهاست. از آنجا كه این تحقیق در جستجوی راهكارهای تجویزی است لذا به مطالعات داخل كشور اتكا دارد.

نخست در بین بانكهای اطلاعاتی از قبیل بانك اطلاعاتی مركز اسناد و مدارك علمی كشور و كتابخانه‎های دانشگاهی و برخی مؤسسات تحقیقاتی، كلید واژگانی چون: منابع انسانی نخبه – نیروی انسانی نخبه – نیروی انسانی متخصص – منابع انسانی متخصص – متخصصین – نخبه- فرار مغزها – مهاجرت مغزها – مهاجرت نخبگان و… جستجو و بازیابی شد.

پس از این مرحله متن حدود 200 مقاله، گزارش، طرح پژوهشی، پایان‎نامه در دسترس قرار گرفت.

برخی منابع یاد شده كه پیرامون موضوعاتی چون نخبگان سیاسی عصر پهلوی یا نخبگان ورزشی بود از فهرست منابع حذف گردید. منابع فراوان دیگری نیز وجود داشت كه پیرامون دانش‎آموزان تیزهوش و نخبه بود اعم از پیشرفت تحصیلی، ضریب هوشی و… این گروه از منابع نیز از دستوركار این طرح خارج شد.

گروه دیگری از مقالات نیز وجود داشت كه فاقد چارچوب علمی بود و شكل ژورنالیستی و انشایی (عمدتاً بدون ارزش تحلیلی و ذكر منابع و مأخذ) داشت. این دسته از منابع نیز به دلیل احتمال خدشه وارد شدن به نتایج علمی طرح و تأكیدی كه بر «آثار علمی» در طرح حاضر داریم حذف گردید.

در نهایت 19 طرح پژوهشی و پایان نامه، 6 عنوان كتاب فارسی منتشر شده در زمینة نخبگان و فرار مغزها و 23 مقاله انتخاب و گزینش گردیدند كه جمعاً 48 اثر علمی را تشكیل می‎دهند. دسترسی به اصل برخی طرحهای پژوهشی و پایان‎نامه ها ضمن وجود موانع اداری وقت فراوانی را از محقق به خود اختصاص داد. علیرغم این خوشبختانه با مطالعه و تلخیص این آثار، انباشت زیادی از ایده‎ها و آموزه‎ها در حدی كه مورد نیاز طرح بود فراهم آمد.


سئوال تحقیق:

پرسش نخست تحقیق این است كه فراتحلیل آثار علمی و مطالعات داخل كشور چه ایده‎ها و نكات جدیدی را بدست می‎دهد؟ سئوال دیگر تحقیق حاضر این است كه: با توجه به مطالعات انجام شده در داخل كشور، چه راهكارهایی برای حفظ و جذب سرمایه انسانی نخبة كشور و پیشگیری از مهاجرت بی‎رویة نخبگان می‎توان پیشنهاد كرد؟

كاربران تحقیق:

كاربران اصلی این تحقیق عبارتند از:

1-   وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش كشور

2-   كلیه دستگاههای اجرایی و تولیدی كه متكی به مغزافزار و نیروی انسانی نخبه هستند

3-   ریاست جمهوری بویژه بنیاد نخبگان

4-   شورای عالی انقلاب فرهنگی

5-   مجلس شورای اسلامی و قوة قضائیه


روش گردآوری اطلاعات

روش گردآوری اطلاعات كتابخانه‎ای است و تلاش شده است كلیة آثار علمی داخل كشور مرتبط با موضوع تحقیق اعم از كتاب، پایان نامه، طرح پژوهشی و مقاله گردآوری تلخیص و فراتحلیل شوند.

ابزار گردآوری اطلاعات

  ابزار گردآوری اطلاعات تعداد دو پرسشنامه بوده است كه به منظور گردآوری اطلاعات اسنادی از آنها استفاده شده است. پرسشنامه نخست به طرحهای پژوهشی و پایان نامه اختصاص داشته است. از آنجا كه در بخش مقالات و كتابها عمدتاً مؤلفه‌هایی چون فرضیه، جامعه آماری و …  وجود نداشت پرسشنامه مستقل دیگری برای این آثار تهیه شد. این پرسشنامه ابتدا در اختیار هشت نفر از اعضای هیأت علمی و محققان مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش‌عالی قرار گرفت تا روایی (Validity) آنها بررسی شود. در این مرحله اصلاحات مورد نظر در این پرسشنامه به عمل آمد.

جامعه آماری و حجم نمونه

این تحقیق فاقد نمونه‎گیری است.


محدودیت‎های تحقیق

1-   مفهوم فرار مغزها و جذب نخبگان از مفاهیم پیچیده، چند وجهی با متغیرهای فراوان فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است از این رو تحقیقات انجام شده در این زمینه یكدست نبوده و از نظر روش و رویكرد و قلمرو رشته‎ای متنوع‎اند. این مسأله كار فراتحلیل را مشكل‎تر می‎كند.

2-   برخی پژوهش‎های موجود در این زمینه دارای طبقه‎بندی محرمانه بوده و محقق نتوانست به آنها دست پیدا كند  ازجمله پژوهش‎های مركز تحقیقات استراتژیك ریاست جمهوری و…

3-   دست یابی به متن كامل پایان نامه‎ها با توجه به پراكنده بودن آنها در دانشگاههای مختلف تهران و شهرستانها وقت زیادی را مصروف خود نمود.

4-   استاندارد نبودن برخی از گزارشات، در ورود اطلاعات آنها به فراتحلیل مشكلاتی را ایجاد نمود.



طرح مسأله

موضوع نخبگان و جذب و بهره‎برداری از سرمایه انسانی آنان موضوعی پیچیده و چند وجهی است. این موضوع به دلایل زیر ابعاد مهمی پیدا كرده كه آن را به یك موضوع علمی پژوهشی تبدیل نموده است:

l مبحث جذب نخبگان و كم و كیف بهره‎مندی از خدمات آنان تحت تأثیر حجم فراوانی از مؤلفه‎های درهم تنیدة فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.

l این موضوع مستقیماً با خود نخبگان و تصمیمات فردی آنان گره می‎خورد. از آنجا كه نخبگان كنشگرانی آگاه و هوشمندند، موضوعات مربوط به رفتار و كنش آنان موضوعاتی پیچیده است.

l جذب یا عدم جذب نخبگان در نظام اجتماعی دارای اثرات و پیآمدهای مهمی است. این اثرات و پیآمدها هم نظام علم و فنّاوری را تحت تأثیر قرار می‎دهد و هم كل ساختار نظام اجتماعی را متأثر می‎كند.

l برای كشورهای در حال توسعه‎ای چون ایران، كه در مرحلة رشد و خیز اقتصادی قرار دارند نیاز به توسعه منابع انسانی نخبه و بكارگیری متخصصان علمی و فنی نیاز حیاتی و مضاعف است.

l طبق آمارهای منتشر شده در ایالات متحده آمریكا دربارة گستردگی مهاجرت نخبگان به كشورهای عضو OECD ایران، كره جنوبی و فیلیپین وضعیتی قابل تأمل دارند. براساس این گزارش، جمعیتی از ایرانیان كه دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و در كشورهای عضو OECD مقیم هستند، 25 درصد كل افراد دارای تحصیلات عالی هستند كه در داخل ایران زندگی می‎كنند. به نظر برخی پژوهشگران، شمار متخصصان ایرانی كه در كشورهای خارجی مقیم بوده و در مراكز علمی و پژوهشی آنها مشغول كار هستند (حداقل در برخی رشته‎ها) به دو برابر متخصصان (همان رشته) در داخل كشور می‎رسد. برای نمونه در رشتة فیزیك، حدود 400 فیزیكدان ایرانی در خارج از كشور به سر می‎برند كه این رقم دو برابر فیزیكدانان داخل ایران است. (منصوری، 1371)

l در مرحله تكامل سازمانهای تولیدی و خدماتی و اجتماعی، نقش نخبگان كه به عنوان مغزافزار در این نظام‎ها عمل می‎كنند نقشی حساس و شكل‎دهنده است.

l در كشور ما هنوز نظام مدون و مطالعه شده و رسمی برای توسعه بكارگیری نخبگان اعم از نخبگان بالقوه (استعدادهای درخشان) و نخبگان بالفعل، بویژه نخبگان علمی و فنی در دست نیست. بدیهی است در این نظام می‎بایست، اهداف و وظایف نهادهای متولی و حامی و پشتیبان به تفكیك و روشنی مدون شده باشد و در آن انواع حمایتهای معنوی و منزلتی، قانونی و مالی به صورت نظام یافته پیش‎بینی شده باشد. هم اكنون حدود 36 نظام و سازوكار مرتبط با نخبگان در كشور وجود دارد كه بعضاً به موازی كاری و فعالیتهای پراكنده مشغولند.

l آنچه كه آمارهای بین‎المللی نشان می‎دهد موج مهاجرت نخبگان ایرانی به كشورهای اروپایی، ایالات متحده آمریكا و اخیراً كشورهای حاشیه خلیج فارس هنوز مهار نشده است. مشكل مهم‎تر این است كه سامانه مشخص آماری – اطلاعاتی، تصمیم سازی و تصمیم‎گیری در زمینه حفظ و جذب نیروی انسانی نخبه موجود نیست.

موارد یاده شده در بالا ضرورت انجام یك مطالعه جامع‎نگر كه بتواند راهكارهای فراگیری را ارائه نماید احساس می‎شود. این مطالعه می‎تواند لزوماً مطالعه موازی دیگری نبوده بلكه با تلفیق مطالعات و تجارب انجام شده، نكات مهم و اساسی و ایده‎های كاربردی را استخراج و در قالب مجموعه‎ای هماهنگ ارائه نماید.


1. مفهوم شناسی نخبگان    

نظریه‎های نخبگان[1] چارچوبی برای توصیف و تحلیل پیدایی و برآمدن نخبگان و نیز جایگاه و نقش آنها در جامعه به دست می‎دهد. همان طور كه نظریه طبقات اجتماعی[2]، همین كار را درباره‎ی «طبقات» انجام می‎دهد و اتفاقاً این دو نظریه، باهم دیگر ارتباط نزدیكی دارند و برای همین، در پاره‎ای مطالعات، دركنار هم مورد بحث قرار می‎گیرند ( Arsalan, 2003b).

   قبل از مروری بر نظریه‎های نخبگان، لازم به ذكر است كه نظریه‎های نخبگان، لزوماً به معنای «نخبه‎گرایی[3]» نیست، زیرا حداقل براساس تلقی مدرن از علم (درمقایسه با فلسفه‎ی علم پسامدرن) بنای كار علم بر توصیف بی‎طرفانه است بنابراین در این نظریه نیز فرض بر این است كه مفهوم نخبه، «مفهومی خنثی[4]» تلقی می‎شود و بارمعنایی ایدئولوژیك به آن داده نمی‎شود. حتی نظریه‎ی نخبگان، لزوماً نخبه‎ها را سرشیر جامعه[5] نمی‎داند (Arsalan, 2003 a). تنها برخی از رویكردهای موجود در مجموعه نظریات نخبگان، به طور مشخص، متمایل به نخبه‎گرایی هستند كه در سطور بعدی به عنوان مروری بر پیشینه‎ی آرا و نظریات به آنها اشاره خواهد شد.

   چهار رویكرد عمده در مجموعه نظریات نخبگان از هم متمایز می‎شوند كه عبارتند از:

1-    نظریه‎ی كثرت‎گرایانه‎ی نخبگان[6]

2-    نظریه نخبه‎گرایی[7]

3-    نظریه دمكراتیك نخبگان[8]

4-    دیدگاه مردم – نخبگان[9]

   ابتدا مفهوم نخبه و تعاریف مختلفی كه از آن به عمل آمده است مورد بحث قرار می‎گیرد و سپس هر یك از 4 رویكرد نظری فوق به اجمال ذكر می‎شود. مفهوم نخبگان  (Elite)مفهوم خاصی در مقابل مفهوم عامّ ٍتوده / عموم (mass/pablic) است.بدین ترتیب ملاحظه می‎شود كه نخبگان درتقابل معنایی با گروه دیگر یعنی نانخبگان (Non-elite) قرار ندارد بلكه زیر مجموعه‎ای از مفهوم عموم مردم است.

   نخبگان در عام‎ترین كار بست معنایی خود به «تعدادی چند[10]» در میان «تعدادی بسیار[11]» اطلاق می‎شود كه مهمترین ویژگی‎آنان دسترسی‎درسطح برتربه منابع[12] است(Word iQ , 2004)

   منابع یاد شده در این تعریف عام از نخبگان،‌ متنوع است و نوع‎شناسی‎های متعددی از آن به عمل آمده كه از جمله می‎توان به سنخ‎شناسی زیر اشاره كرد (Etzioni-Halevy, 1997) :

1-    منابع فیزیكی مانند وسایل تولید و …

2-    منابع اقتصادی مثل سرمایه

3-    منابع نمادین همچون دانش، ایده، اطلاعات، هنر و …

4-    منابع روان‎شناختی – شخصی مانند استعداد، فره‎مندی[13]، انگیزش، انرژی، مهارت، ورزیدگی

5-    منابع سازمانی و اداری و منابع مربوط به ساختار قدرت و تصمیم‎گیری

6-    منابع منزلت[14]، نفوذ[15]، تبار[16]، طبقه[17]

   در تعریف نخبگان باید مفهوم عام آن از گرایش‎ها و دیدگاههای خاص تفكیك دده شود. به‎عنوان مثال باید تعریف عمومی نخبگان را از تعریف نژادپرستانه متمایز كنیم همان‎گونه كه ملاحظه می‎شود افراد دارای استعداد درخشان[18] به دلیل دسترسی به ردیف چهارم از منابع فوق و از همین طریق به دلیل دسترسی به سایر ردیفها مانند ردیف سوم و غیر آن، جزو نخبگان محسوب می‎شوند اما اینكه نخبگان دارای برتری موروثی و نژادی[19] هستند   (word ia, 2004)، ربطی به تعریف نخبگان ندارد و از ایدئولوژی خاصی ناشی می‎شود و لزوماً در تعریف عمومی نخبگان مندرج نیست و تنها برخی دیدگاهها و گرایش‎های خاص به آن تمایل دارند.

   همان‎طور كه در آغاز بحث به آن اشاره شد یكی از نظریات مرتبط با نظریه نخبگان،‌ نظریه طبقات اجتماعی است و در سنخ‎شناسی منابع هم ملاحظه می‎شود كه بسیاری از منابع با عوامل طبقاتی ارتباط دارد. دورویكرد پایه در نظریه‎ی طبقات، رویكرد ماركس و وبر است كه به ترتیب وضعیت طبقاتی را براساس سازمان تولید و مناسبات بازار تبیین می‎كنند. گیدنز با پس زمینه‎ای از سنت ماركسی و وبری، تكوین طبقات اجتماعی را دررابطه با عواملی همچون دارایی، شرایط آموزشی[20] و مهارتهای حرفه‎ای[21] توضیح می‎دهد بدین ترتیب كه طبقات بالا[22]، غالباً براساس دارایی شكل می‎گیرند، طبقات متوسط[23] بیشتر از طریق شرایط آموزشی و مهارتی پدید می‎آیند و سپس نوبت به طبقه‎ای می‎رسد كه نیروی‎كار مزدبگیر[24] هستند. (Giddens and Stanworth, 1998)

   درنظریات جدیدتر باتوجه به تحولات زندگی مبتنی بر دانش و ظهور اقتصادی دانش، منبع دانایی اهمیت بیش از پیش پیدا كرده و درنتیجه درنظریه‎پردازی طبقات اجتماعی نیز از «طبقه‎ی دانش» سخن می‎رود. به هر صورت، در نظریه‎های طبقات اجتماعی، كوشش بر این است كه فرایند به صحنه آمدن نخبگان، در چارچوب الگوی طبقاتی توضیح داده شود و معمولاً نخبگان در میان طبقات بالا و متوسط جستجو می‎شود هرچند كه فرایند جابجایی طبقاتی موجب می‎شود كه كسانی از طبقات پایین به طبقات متوسط و بالا انتقال یابند. اما نظریه‎ی طبقات اجتماعی و حتی جابجایی طبقات تنها یكی از نظریات پایه در توصیف و تحلیل شكل‎گیری نخبگان محسوب می‎شود و همان‎طور كه در عبارتهای قبلی ملاحظه شد، «دسترسی برتر به منابع»، الگویی اعم از مدل طبقاتی برای توضیح پدیدآمدن نخبگان به دست می‎دهد. برهمین اساس می‎توان فهمید كه چگونه كسانی درطبقات بالا و متوسط هستند و نخبه نیستند و چگونه ممكن است افرادی از طبقات پایین خود را به سطح نخبه بودن برسانند.

   درتعاریف مختلفی كه نظریه‎پردازان از «نخبگان» به دست داده‎اند، مصادیقی برای آنان ذكر كرده‎اند. «هویت[25]» آنان را در فهرستی از نخبگان كسب و كار، سیاست (اعم از حاكمان و اپوزیسیون)، دیوانسالاری و یقه سفیدان توضیح داده است. «میلز[26]» جامعه‎شناسی آمریكایی نخبگان را در سه دسته‎ی سیاسی، كسب وكار و نظامی تعریف كرده است (Giddens and Stanworth, 1998) شومپیتر با عطف توجه بیشتر به نخبگان خارج از دولت، از نخبگان آكادمیك، حقوقی، رسانه‎‎ای و مدیریتی سخن گفته است (Schumpeter, 1999)  آرون به پنج‎ دسته‎ی‎نخبگان سیاسی، اقتصادی،كارگری، مدیریتی‎ونظامی اشاره‎كرده‎است (Arsalan, 2003 –a).

   مجموعه‎ی این نظریات را می‎توان در ارتباط با منابعی كه دسترسی درسطح برتر به آنها به عنوان مهمترین ویژگی نخبگان است و در آغاز بحث به آن اشاره كردیم، به صورت زیر دسته‎بندی كرد.

ردیف

نخبگان

منابع*

1

كسب و كار(كارآفرینان، سرمایه‎گذاران، رهبران كارگری و …)

2 و 1 و …

2

سیاست ((كنشگران سیاسی در داخل حكومت و بیرون آن، رهبران اپوزیسیون، جامعه‎ی مدنی …)

5 و 6 و …

3

مدیریت (دیوانسالاران، یقه سفیدان، مدیران بنگاه‎ها و …)

5 و 2 و …

4

دانشگاهی (اعضای هیأت علمی بارتبه‎ی بالا، كارشناسان و متخصصین دارای شایستگی‎های برجسته و …)

3 و …

5

رسانه‎ها و ارتباطات و اطلاع‎رسانی (روزنامه‎نگاران و …)

3 و …

6

تولید معنا (نویسندگان، هنرمندان، عالمان، عارفان و …)

3 و 6 و …

7

فرماندهان ارشد نظامی و پلیس

4 و 5 و …

8

افراد دارای استعدادهای درخشان (دانش‎آموزان،‌ دانشجویان و …)

4 و …

9

نیروی‎كار خلاق و دارای مهارتهای حرفه‎ای برجسته و نیز نخبگان ورزشی و …

4 و …

* شماره‎ها در این ستون اشاره به ردیف مربوط به منابع دارد كه در ‎آغاز بحث فهرست شده است.

   مفهوم نخبگان را از منظر جامعه‎شناختی، می‎توان در چارچوب نظریه‎ی «عاملیت انسانی[27]»، توضیح دادكه در آن، دگرگونیهای اجتماعی باتوجه به نقش واسطه‎های انسانی (مانند عاملان تغییر[28] و …) توصیف و تحلیل می‎شود (ریتزر 1379) فراستخواه،1380 برهمین اساس در سرمشق توسعه[29] و برای جوامع درحال گذار كه شرایط آنها بدون مفهوم تغییر قابل تبیین نیست، می‎توان نخبگان را عاملان انسانی و كنشگران و واسطه‎های تغییر با سطح اثرگذاری و اهمیت بالا تعریف كرد. بدین ترتیب باتوجه به پیشینه‎ی مفاهیم و نظریاتی كه ذكر شد شاید بتوان الگوی مفهومی زیر را برای نخبگان در جامع درحال گذار و در حال توسعه همچون ایران پیشنهاد كرد.

برترین‎ها از حیث

ایده و معنا، دانش، مهارت، هنر، شایستگی‎های حرفه‎ای، تخصص، كارشناسی، نقد و نظر، نـوآوری، اكتشاف، اختراع، كارآفـرینی، كارگـزاری اجتماعی،‌ استعداد، هوش و خلاقیت و ،

مهم‎ترین و مؤثرترین عاملان انسانی و كنشگران و واسطه‎های تغییر (بالقوه / بالفعل، از ایرانیان داخل یا خارج از كشور

تغییر و توسعه جامعه‎ی ایران

در ادامه‎ی بحث، در چهار رویكرد مطرح ازمجموعه نظریه‎های نخبگان كه پیش از این درآغاز بحث ذكر شد، مرور می‎شود:

1-   1- نظریه‎ی كثرت‎گرایانه‎ی نخبگان

   این نظریه در سنّت فكری لیبرالی تكوین یافته است، از آرای افرادی همچون دال[30]، لیندبلوم[31]، ریسمن[32]، گالبرایث[33] مشروب شده و كسانی همچون ترومن[34] (1971)، بیلی[35] (1988)، پلسبی[36] (1985) و سارتوری[37] (1987) درباره‎اش به تفصیل سخن گفته‎اند. دراین رویكرد از نظریه نخبگان، بر تعددّ گروههای ذی‎نفعی كه نخبگان به آنها تعلق دارند، تأكید به عمل می‎آیدو رقابت آزاد میان آنان، زمینه‎ای تلقی می‎شود كه می‎تواند نوعی تعادل پویا و توازن[38] در جامعه به وجود بیاورد  (Etzioni – Halevy 1997).

1-2- نظریه نخبه‎گرایی

از پیشگامان نظریه‎پرداز در این رویكرد می‎توان به «ویلفر دوپارتو[39]»، «رابرت میشل[40]» و «گائتانو موسكا[41]» اشاره كرد. موسكا در نظریه‎ی نخبگان خود از «سن سیمون[42]» متأثر است وی توضیح می‎دهد كه چگونه همواره طیف معدودی نخبگان، نقش اصلی را در جامعه بازی می‎كنند به نظر موسكا، این‎ها از طریق گزینش طبیعی[43] (باسازوكارهایی مانند مسابقات، انتخابات و …) از اكثریت غربال می‎شوندو غالباً تأثیر تعیین‎كننده‎ای درشرایط اجتماعی اقتصادی فرهنگی و سیاسی دارند. باوجود اینكه نظر موسكا به روشهای دمكراسی قرابت دارد اما درمجموع می‎توان گفت كه برخلاف رویكرد كثرت‎گرا،‌ در این رویكرد، تمایل به آن وجود داردكه نخبگان نقش مركزی درجامعه داشته باشند. ((Arsalan , 2003

1-3- نظریه دمكراتیك نخبگان

در این دیدگاه،‌ تأكید بر آن است كه دمكراسی درمعرض تقلیل به توده‎گرایی[44] قرار دارد، مگر اینكه تلقی از دمكراسی این باشد كه فرصتهای برابری را برای دسترسی به منابع فراهم آورد تا نخبگان با استفاده ازسازوكارهای دمكراتیكی همچون انتخابات آزاد، آزادی بیان و تشكیل انجمن‎ها، به صحنه بیایند و فعال شدن آنها درصحنه مانع ازفروكاسته شدن دمكراسی به عوام سالاری و غوغاسالاری بشود. بدین ترتیب می‎توان فهمید كه چرا این رویكرد با دمكراسی نمایندگی[45]، قرابت بیشتری دارد جوزف شومپیتر و ریمون آرون از مدافعان این رویكرد نظری هستند (Schumpeter , 1999) .

1-4- دیدگاه مردم نخبگان

این دیدگاه با رویكرد دمكراتیك، قرابت بسیاری دارد ولی بیش از آن به پس زمینه‎های اجتماعی نخبگان تأكید می‎كند. به عبارت دیگر در این رویكرد، جریان ظهور نخبگان از جامعه، جریانی پویا تلقی می‎شود به طوری كه فرایند گردش نخبگان[46] درجامعه، فرایندی درونزا و گشوده است. درواقع نخبگان از یك سو به پشتگرمی پس‎زمینه‎های اجتماعی[47] و از سوی دیگر برحسب توانایی‎های فردی و شخصیتی خود[48] تكوین پیدا می‎كنند و بنابراین پایه‎ی عمومی پیدایش نخبگان اهمیت بسیار دارد و علاوه بر این، نخبگان نه صرفاً در یك چارچوب محدود طبقاتی یا غیر آن بلكه در طی فرایندی از حلقه‎هایی ظاهر می‎شوند كه یك طرف این حلقه‎ها از متن عموم جامعه[49] برمی‎خیزد و طرف دیگر آن به اوج سطح نخبگان می‎رسد. برای همین است كه در این نظریه علاوه بر مفهوم نخبگان، یك مفهوم تازه میان نخبگان و عموم مردم،‌ مطرح شده است كه عنوان آن «نخبه‎ی سطح دوم[50]» است و بدین ترتیب تقسیم‎بندی دوتایی[51] یعنی (نخبگان و مردم)‌ به تقسیم‎بندی سه‎تایی[52]  یعنی (نخبگان سطح 1، نخبه‎ی سطح 2 و مردم) توسعه پیدا می‎كند. مفهوم نخبگان سطح دوم كه عمدتاً در میان طبقه متوسط قراردارند نشان می‎دهد كه گروه نخبگان نه یك هرم بسته بلكه فرایندی باز و پویا است و علاوه بر این، رابطه‎ی مردم و نخبگان مردم نه درالگوی صفر و یك بلكه در منطق‎ فازی توصیف و تحلیل می‎شود بر همین اساس، همواره درجامعه، طیفی از نخبگان بالقوه و نخبگان سایه[53] وجود دارد و نیز افراد مستعدی كه در واقع داوطلبان نخبه بودن[54] هستند (Arsalan, 2003 a).

باتوجه به مباحث نظری ذكر شده، می‎توان تعریف كلّی زیرا را برای نخبگان در جامعه‎ی ایران درنظر گرفت:

« نخبگان ایرانی، طیف گسترده‎ای از زنان و مردان ایرانی داخل و خارج كشور را دربر می‎گیرد كه از طریق دسترسی به منابع عمومی و با اتّكا به استعدادها و خلاقیتها و یادگیری شخصی، به مرتبه‎ی بالایی از دانش، توانایی‎ها و مهارتهای حرفه‎ای نایل می‏‎آیند. به طوری كه قادر می‎شوند در حدّ بسیار مؤثّر و تعیین كننده‏ای، عهده‎دار كنشگری و عاملیت « تغییر و توسعه‎ی جامعه‎ی ایرانی» بشوند. ویژگی‎های برجسته و نوآورانه‎ی نخبگان در زمینه‎های متنوعی به قرار زیر خود را نشان می‎دهد: ایده و معنا، دانش، مهارت، هنر، شایستگی‎های حرفه‎ای، تخصص، كارشناسی، نقد و نظر، اكتشاف، اختراع، كارآفرینی، كارگزاری، استعداد، هوش و خلاقیّت و »

3. گردش مغزها و مهاجرت نخبگان

شاید بتوان گفت درست از همان زمان كه «سرمایه‎ی انسانی» (به شرحی كه در بخش قبلی گذشت) مورد توجه اقتصاد توسعه قرار گرفت، مسأله‎شناسی جریانهای مهاجرتِ[55] سرمایه‎های انسانی (مهاجرت مغزها) اهمیّت پیدا كرد. مروری در پیشینه‎ی مباحث و ادبیات نشان می‎دهد كه مفهوم فرار مغزها از دهه‎ی 60 در انگلستان و به دلیل مهاجرت روشنفكران و دانشمندان انگلیسی به ایالات متحده مطرح شد (Gaillard & Gaillard, 1997).

   از آن دهه تا به امروز، مسأله‎ی مهاجرت مغزها به صورت مسأله‎ای جهانی مطرح بوده است. این مسأله البته اختصاص به كشورهای در حال توسعه و جنوبی نداشت بلكه در سطح جوامع توسعه یافته و شمالی نیز مسأله‎ی كشورهای فرستنده و دریافت‎كننده‎ی[56] مغزها وجود داشت و چنانكه اشاره شد مهاجرت مغزها بین اروپا یا كانادا و ایالات متحده نیز بحث انگیز و مسأله‎دار بود و بیشترین صدمه و زیان را در این خصوص، كشورهای در حال توسعه تحمّل می‎كردند و حتی در میان این كشورها نیز، مسیر مهاجرت كاركنان دارای شایستگی‎های حرفه‎ای برتر[57]معمولاً از كشورهای بمراتب كمتر توسعه‎یافته به كشورهای نسبتاً در حال توسعه بود(Chalamwong, 2004).

   براساس تحقیقات انجام گرفته میان مهاجرت و تحصیلات، در طی چند دهه‎ی گذشته رابطه‎ی معنی‎دار مثبتی وجود داشت (Carington & Detragiache, 1998 / Adams, 2003). در سال 2002 یك سوم () جمعیت خارجی ایالات متحده، آسیایی بودند كه 32% آنها از آسیای شرقی، 25% آسیای جنوبی و 35% آسیای شمالی بوده است و سطح آموزشی در میان سنین 25 سال به بالای این جمعیت خارجی، هم بیشتر از سطح آموزشی همان سنین در جمعیت ایالات متحده و هم بیشتر از سطح آموزشی همان سنین در مهاجران غیرآسیایی بود. (U. S. Census Bureau, 2002)

   البته وضعیت و جریان معیوب مهاجرت مغزها، با وجود داشتن ابعاد زیان‎بار (كاهش رشد اقتصادی و…) برای كشورهای فرستنده‎ی مغز، جنبه‎های مثبتی نیز داشت. مثلاً انگیزه‎ی تحصیلات عالیه را در مهاجران برای كسب موفقیت در كشورهای مقصد، تحریك می‎كرد[58] و این به نحوی از انحا موجب می‎شد كه بخشی از دانش و تكنولوژی آنها از طریق شبكه‎ها به كشورهای مبدأ بازمی‎گشت (Chalamwong, 2004) همینطور آنان وجوهی را به خانواده‎های خود در كشور مبدأ ارسال می‎كردند و این وجوه ارسالی[59]موجب شكل دادن نوعی جریان سرمایه[60]به سمت كشورهای فرستنده می‎شد. به طوری كه برآورد شده است حجم وجوه ارسالی در جهان، سالانه 100 میلیارد دلار آمریكایی بوده كه 60% آنها به كشورهای در حال توسعه ارسال می‎شد.(Lowell & Findlay, 2001 / Lucus, 2001 / OECD, 2002) با وجود این، در مجموع مهاجرت مغزها به زیان كشورهای فرستنده (كه بیشترین و آسیب‎پذیرترین آنها جزو كشورهای جنوبی و در حال توسعه بود) تمام می‎شد.

با مروری بر ادبیات می‎توان نتیجه گرفت كه مهاجرت مغزها، پدیده‎ای پیچیده و چند عاملی[61]است برای مثال عوامل كشش را می‎توان بدین صورت دسته‎بندی كرد:
(Thielemann, 2003)

  1. عوامل اقتصادی[62]
  2. پیوندهای شبكه‎ای و تاریخی[63]
  3. عوامل سیاسی[64]
  4. عوامل جغرافیایی[65]
  5. عوامل خط مشیی[66]

   در عوامل اقتصادی، ابتدا عمدتاً بحث «بیشینه‎سازی درآمد»[67]مطرح بود. كانون توجه در این مباحث، تفاوتهایی بود كه در میان كشورها، از حیث سطح ثروت[68]وجود داشت. در همین راستا دوگانگی بازارهای كار از حیث وضعیت عرضه و تقاضای نیروی كار[69]و تفاوتهای موجود  در سطح دستمزدها[70]مطرح شد. كشورهای فرستنده مغز، كشورهایی با سطح دستمزدی پایین[71]و كشورهای گیرنده مغز دارای سطح دستمزدی بالا[72]بودند. در نظریات جدیدتر، بحث «بهینه‎سازی سطح مطلوبیت»[73]مطرح شد در این آراء، تأكید بر آن بود كه انسانها بازیگران عاقلی[74] هستند و همواره درصدد آن هستند كه به بیشترین سطح مطلوبیت نایل بیایند و درجه‎ی مخاطره (ریسك) را به حداقّل معقول برسانند[75](Zolberg etall, 1995).

   در سطح شبكه‎ای – تاریخی از عواملی مانند زبان، ایدئولوژی، شبكه‎های فرهنگی، سابقه‎ی تاریخی روابط و مهاجرتها و ارتباطهای دوستی و خویشاوندی با نسل‎های پیشین مهاجران و مانند آن به میان می‎آید. برای مثال پاكستانی‎ها و بنگلادشی‎ها، در سیستم‎های انگلیسی آموزش دیده‎اند و زمینه‎ی مهاجرت آنها به انگلستان بیشتر بوده است. (Pierson, 2000)

   در سطح سیاسی، ارزشهای آزادیخواهانه و استانداردهای استقراریافته نوینی مانند حقوق بشر و امنیت شخصی و مانند آن، از عوامل مهم مهاجرت بود در سطح جغرافیایی، عواملی مانند همجواری، دسترسی و ارتباطات دخالت داشت و در سطح خط مشیی، نظامات سیاستگذاری، قانونی، مقررات، فرصتهای آموزشی، تأمین اجتماعی و جز آن در زمینه‎ی مهاجرت نقش تعیین‎كننده داشتند. (Thielemann, 2003)

   براساس این مدل تحلیلی، كشورهای فرستنده‎ی مغز برای مواجهه با پدیده‎ی فرار مغزها باید به عوامل انگیزشی[76]اعّم از انگیزش‎های  مالی[77]، زیرساختی[78]، آموزشی، امنیّتی و جز آن روی بیاورند. (Kabayan, 2004)

   از مجموع این مباحث می‎توان عوامل مندرج در جدول 1 را به عنوان عوامل مؤثّر در مهاجرت مغزها دسته‎بندی كرد.


عوامل

اقتصادی

شبكه‎های تاریخی

سیاسی

جغرافیایی

خط مشی

زمینه‎های كارو فعالیت و بهره‎وری

سابقه‎ی روابط

نهادینه شدن حقوق بشر

همجواری

جریان آزاد ارتباطات و مبادله اطلاعات

زمینه‎های كارآفرینی

سابقه‎ی استعماری

ساختار دولت و قدرت (حكومت خوب)

دسترسی

قابلیت انعطاف و انسان‎گرایی مقررات

درآمد

پیوندهای زبانی

آزادی رسانه‎ها

مسیر تزانزیتی

مقررات‎زدایی و تحول اداری

رضایت شغلی، حرفه‎ای

روابط مذهبی

محیط حقوقی مساعد

-

استفاده از اوقات فراغت

درجه‎ی تسهیلات و حمایتها

عامل ایدئولوژی

زمینه‎های مساعد برای نهادهای مدنی

موقعیت و تحوّلات منطقه‎ای

امكان تحصیلات فرزندان

دستمزدها

شبكه‎ی فرهنگی سابقه‎ی مهاجرت

زمینه‎های مساعد برای سازمان‎های غیرحكومتی

پی‎آمدهای جنگ و

-

تأمین اجتماعی

نسبت دوستی و خویشاوندی با مهاجران اوّل

آزادی‎های دینی و اجتماعی و فرهنگی

نظام وظیفه

فرصتهای شغلی برای فرزندان

-

سیاست خارجی مثبت و بدون تنش

سهولت رفت و آمد

كیفیت زندگی

رابطه‎ی نظامهای آموزشی در میان كشورها

امكان مشاركت سیاسی

سیاستهای فرهنگی دولت

تقاضا برای نیروی انسانی متخصص

تكثّرگرایی

-

اقتصاد مبتنی بر دانش

آزادی قلم و بیان و ارتباطات

سیاستهای آموزش عالی دولت

مالكیت

آزادی علمی

سیاستهای پژوهشی دولت

امكان فعالیت بخش خصوصی

استقلال دانشگاهی

سیاستهای فنّاوری اطلاعات

آزادسازی

حریم خصوصی و سبك زندگی

نظام خط مشی‎گذاری عمومی


ادامه جدول


عوامل

اقتصادی

شبكه‎های تاریخی

سیاسی

جغرافیایی

خط مشی

-

نهادینه شدن عرصه‎ی عمومی

-

سطح عقلانی ریسك

ثبات سیاسی

فراهم بودن زیرساختهای لازم برای تولید و ترویج و تبدیل دانش

امكان بهینه‏سازی مطلوبیت

اعتماد و همدلی

-

-

عدم بیگانگی

همكاریهای بین‎المللی

امنیت

-

مالكیت معنوی

منزلت

سهولت مبادلات

حقوق اقلیتها و مخالفان

جدول 1 عوامل مؤثّر در مهاجرت نخبگان

با تحوّلات جهانی شدن و ظهور اقتصاد دانش، الگوی تحلیلی سنّتی در ذیل مفهوم «فرار مغزها» یا «از دست دادن مغزها[79]» جای خود را به الگوی تحلیلی نوین تحت عنوان «گردش مغزها[80]» و «سودآوری مغزها[81]» داد (Martin, 2002).

   نخبگان در سطحی از شایستگی‎های دانش و فناوری و مهارتهای حرفه‎ای هستند كه از آنها انتظار می‎رود شهروندی در مقیاس بین‎المللی باشند و حق دارند در فراسوی مغزها، رفت و آمد و تحرّك[82] داشته باشند. این دیگر برعهده‎ی مدیریت جوامع ملّی است كه با خط مشی‎گذاریهای صحیح، زمینه‎هایی را فراهم آورند كه نخبگان ضمن اینكه به عنوان یك كنشگر عاقل در سطح بالا، برحسب محاسبه‎ی سود و زیان و بهینه‎سازی سطح مطلوبیت خود، درصورت نیاز به خارج از مرزها بروند و در مراكز مختلف تولید و انتقال و تبدیل دانش حضور و مشاركت و فعالیت داشته باشند امّا بلیت آنها برای همیشه، یك طرفه[83] و بلیت «رفت» (فرار) نباشد بلكه غالباً به صورت «رفت و برگشت» حركت كنند و اقامت آنها در خارج به معنای قطع رابطه‎ی همكاری با جامعه‎ی ملّی، و قهر از مدیریت كشور خود و انصراف از ایفای نقش ملّی نباشد. در چنین شرایطی از تردّد نخبگان ملّی در سطح بین‎المللی و حتّی اقامت‎های آنها در اینجا و آنجا، نه تنها یك كشور ضرر نمی‎كند بلكه منفعت نیز می‎برد:

v                    آنها موجب می‎شوند كه كشورشان هرچه بیشتر در شبكه‎ی جهانی علم و فناوری سهیم و از عایدات آن (بویژه در اقتصاد دانش) برخوردار بشوند.

v                    آنها محیط همكاریهای علمی و توسعه‎ای جامعه‎ی خود را در سطح بین‎المللی گسترش می‎بخشند.

v                    آنان عامل مؤثّری برای مبادله‎ی فرهنگی و تمدنی كشور خود در مقیاس جهانی می‎شوند.

v               آنها جریان سرمایه‎ی دانش و نیز سرمایه و وجوه نقدی از محیط جهانی به درون كشور را به نوبه‎ی خود تقویت می‎كنند.

   اینكه جریان مهاجرت نخبگان در فراسوی مرزها برای یك جامعه یك تهدید باشد (فرار مغزها) یا فرصت (سودآوری مغزها)، بستگی كامل به ساخت دولت و ساختار خط مشی‎گذاری آن جامعه دارد. در واقع پرسش نخبگان پرسشی بشدّت وابسته به سیاست و سیاستگذاری است[84].

   در صورتی كه یك كشور بتواند امكان تحرّك و تردّد نخبگان خود را در سطح بین‎المللی تسهیل بكند، منزلت، استقلال و خودگردانی آنها را اعمّ از اینكه در درون مرزهای ملّی یا بیرون از آن باشند، به رسمیت بشناسد تسهیلات لازم حقوقی و اقتصادی و فعالیتی برای آنها فراهم بیاورد و حقوق و آزادی‎هایشان را رعایت بكند، در این صورت بدیل فرارمغزها یعنی اجتماعات و شبكه‎های پراكنده مغزها[85] در سطح جهان اتفاق می‎افتد و بدون اینكه نخبگان یك جامعه لزوماً در درون مرزهای آن، تخته‎بند بشوند در این اجتماعات و شبكه‎های پراكنده در مقیاس جهانی، حضور و مشاركت می‎كنند و مطمئناً، جامعه ملی نیز از آثار و بركات آن، بهره‎مند می‎شوند (Chalamwong, 2004). و بدین ترتیب جریان تردّد نخبگان در جهان، به یك بازی برنده ـ برنده[86] تبدیل می‎شود. چیزی كه در كشورهایی مانند مالزی، سنگاپور و تایلند كم و بیش تجربه‎ شده‎است (Kabayan, 2004).

   بنابراین بهبود جریان مهاجرت[87] و تبدیل آن به تحرّك و تردّدی[88] كه هم برای كشور مبدأ و هم برای كشور مقصد، منفعت آمیز است، به ساختار مدیریت كلان جوامع بستگی دارد. آنها می‎توانند با سیاستهای دمكراتیك، آزاد منشانه، حمایتی، تسهیلی، انگیزشی، مسیر بازده سرمایه‎ی انسانی نخبگان خود را ـ صرف‎نظر از اینكه نخبگان هركجا باشند ـ به سمت منافع ملّی معطوف سازند، در این صورت نه تنها نسل اوّل نخبگان ملّی بلكه نسل‎های بعدی آنها (فرزندان و نوادگان) در هرجای دنیا كه باشند و طبعاً هرجا هم از موقعیت علمی، اداری و اقتصادی بالایی برخوردار هستند، به دلیل علایق و پیوندهای ملّی و فرهنگی خویش، عامل مؤثّری برای ارتقا و توسعه‎ی فرهنگ و جامعه‎ی خود می‎شوند و در فرصت‎ها و موقعیتهای جهانی مربوط به تولید و انتقال و اشاعه و تبدیل دانش و فناوری، خود را سهیم می‎سازند.

خط مشی‎هایی كه كشورهای آسیای شرقی در همكاری با كشورهای سازمان همكاریهای
 اقتصادی و توسعه[89]، در پیش گرفته‎اند سبب شده كه پدیده‎ی «مركزیتٍ پراكنده[90]» كم و بیش برای این كشورها اتفاق بیفتد به عبارت دیگر بخشی از نخبگان آنها در عین حال كه در بیرون از مرزهایشان نیز هستند به آنها منفعت می‎رسانند. این كشورها می‎كوشند زمینه‎هایی را فراهم بیاورند كه جریانی بین‎المللی و بین منطقه‎ای از سرمایه، تكنولوژی و نیروی كار[91] در جهت منافع خود به وجود بیاورند، به مبادله‎ای استعدادها و دانش[92] بپردازند و در عین حال كه نخبگانشان درحال رفت‎وآمد درفراسوی مغزها هستند، ریشه‎كنی[93] سرزمینی‎نیز نمی‎شوند( Fukasaku, 2004).

   در مجموع می‎توان گفت كه با تحوّلا‎ت جهانی شدن و ظهور جامعه‎ی شبكه‎ای، موضوع فرارمغزها، تحوّل مفهومی پیدا كرده است. این لزوماً یك تهدید برای جوامع درحال توسعه‎ی جنوبی نیست بلكه اتفاقاً می‎تواند فرصتی نیز باشد تا آنها با درك مفهوم شبكه و شراكتی شدن[94] جریان دانش، با بهره‎وری از سرمایه انسانی نخبگان خود در این جریان شراكتی، مساهمت[95] بورزند و این هیچ نیازی به مقیم شدن نخبگان در حصار مرزهای ملّی نیست بلكه می‎توان زمینه‎های نهادینی را فراهم آورد كه انسانها و مغزها و استعدادها و دانش‎ها به سهولت در میان مرزها[96] در تحرّك باشند و اینجا و آنجا فعالیت بكنند و از افزایش بهره‎وری آنها در شبكه‎ی جهانی ـ محلّی دانش[97]، جامعه‎ی ملّی نیز نصیب خود را ببرد (  Sexton, 2003).

   این موضوع اختصاص به جوامع درحال توسعه ندارد، حتّی اروپایی‎ها نیز به جای نگریستن به نخبگان خود از دیدگاه فرارمغزها، می‎كوشند به موضوع از دیدگاه تحرّك فرامغزی نخبگان و تلاش هر كشور برای سهیم‏‎شدن از شبكه‎ی شراكتی دانش در جهان بنگرند. كمیسیون اروپایی، برنامه‎ای را تحت عنوان «علم ماورا بحار»[98] تدارك دیده كه از اهداف آن، زمینه‎سازی برای تحرّك ماورای بجار پژوهشگران[99] و نیز ساختن و نگهداری شبكه‎‎ی علمی بین‎المللی[100] است. آنها با توسعه مسیر شغلی[101] نخبگان خود (یعنی محدود و محصور نساختن آن به درون مرزها) آنها را در شبكه‎ی اجتماعات بین‎المللی[102] فعال بكنند به طوری كه نخبگان با وجود تردّد، از مسیرهای شغلی خود در جامعه ملّی محروم نشوند. طرحهایی مثل اراسموس، ماریكوری و درگاه پان اروپایی تحرّك محققان از جمله‎ی این برنامه‎هاست (  Sexton, 2003).

نظریه‎های توضیح‎دهنده جذب، نگهداشت و مهاجرت نخبگان

در ارتباط با موضوع جذب و نگهداشت نخبگان و مهاجرت آنان نظریه‎های مختلفی ارائه شده است هر یك از این نظریات تنها می‎تواند بخشی از ابعاد موضوع را توضیح داده و تبیین نماید. ارائه این نظریات در كنار یكدیگر می‎تواند امكان تلفیق و تركیب عناصر و مفاهیم سازگار آنان را فراهم نموده ما را در دست‎یابی در یك نظریة جامعتر یاری رساند لازم به توضیح است كه برخی از نظریه‎های موجود حاصل تجارب مشخص اجتماعی است و ممكن است قابل تعمیم نباشد. ضمن آنكه بعضی از این آموزه‎ها، جنبة ایجابی (جذب و نگهداشت) و برخی موضوع مهاجرت نخبگان را تبیین نموده‎اند.

1-   نظریة سرمایه انسانی

این نظریه كه در دهة 60 توسط برخی اقتصاددانان مطرح شد از دیدگاه برخی تحلیلگران، برای نیروی انسانی متخصص بسیار مناسب شناخته شد. این نگرش با تلقی مهارت و تخصص انسان به عنوان كالایی در بازار عرضه و تقاضای كار، به تحلیل مهاجرت می‎پردازند. منظور آن است كه نیروی انسانی متخصص برای دستاوردهای بهتر، از جایی به جای دیگر می‎رود تا بیشترین بازدهی را داشته باشد (از سازمانی به سازمانی یا از كشوری به كشوری دیگر). بنابراین تصمیم‎گیری افراد متخصص به كوچ، به مثابه نوعی تصمیم‎گیری برای سرمایه‎گذاری و بهره‎برداری از آن تلقی می‎شود. این نگرش چون مهارت انسانی را صرفاً به عنوان كالایی اقتصادی می‎انگارد، در تبیین جنبه‎های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جذب و بكارگیری نخبگان و جابجایی نیروی انسانی نخبه بازمی‎ماند، بویژه این كه مهاجرت را تنها در سطح جامعه‎شناسی خرد می‎نگرد و جنبه‎های كلان جامعه‎شناختی را مورد توجه قرار نمی‎دهد. (ارشاد، 1380)

2- نظریة سرمایه اجتماعی

منظور از سرمایه اجتماعی، سرمایه و منابعی است كه افراد و گروهها از طریق پیوند با یكدیگر می‎توانند بدست آورند (كلمن، 1988) براساس تعریف بوردیو، سرمایه اجتماعی، حاصل جمع منابع بالقوه و بالفعلی است كه نتیجة مالكیت شبكة با دوامی از روابط نهادی شدة بین افراد و به عبارت ساده‎تر، عضویت در یك گروه است. پیوندهای شبكه‎ای نیز می‎بایست از نوع خاصی باشند یعنی مثبت و مبتنی بر اعتماد.

سرمایه اجتماعی دارای دو جزء است:

الف- پیوندهای عینی بین افراد: نوعی ساختار شبكه‎ای عینی، می‎بایست برقراركنندة ارتباط بین افراد باشد. این بخش از سرمایة اجتماعی حكایت از آن دارد كه افراد در فضای اجتماعی، با یكدیگر پیوند دارند.

ب- پیوند ذهنی- پیوندهای بین افراد می‎بایست دارای ماهیت متقابل، مبتنی بر اعتماد و دارای هیجانات مثبت باشد.

لذا می‎توان گفت كه سرمایه اجتماعی دارای دو جزء اعتماد[103]و پیوند[104]است. (شارع‎پور، 1380) نخبگان به عنوان بخشی از جامعه كه بیشترین میزان مشاركت اجتماعی را دارند به دلیل شرایط شغلی و حرفه‎ای خود نیازمند این دو عنصر كلیدی یعنی اعتماد و پیوندهای اجتماعی هستند. مطالعات مرتبط در ایران نشان داده است كه سرمایة اجتماعی در سالهای اخیر در حال فرسایش بوده و این فرسایش در ارتباط با تحصیلكردگان و متخصصان جامعه بیشتر بوده است. (مرجایی، 1383)

2-   نظریة انتقال معكوس فنّاوری

نگرش دیگر تلقی فرار مغزها به مثابه “انتقال معكوس فنّاوری”[105]است. تحلیل‎گران آنكتاد (كنفرانس بازرگانی و توسعه‎ی سازمان ملل متحد) در سال 1974 قضیه‎ی فرار مغزها را به صورت پارادایم “انتقال معكوس فنّاوری” بازشناسی كردند. روشن است كه منظور كارشناسان سازمان ملل متحد این است كه كشورهای پیشرفته صنعتی در برابر دستگاههای ماشینی و كالاهای فنی كه به كشورهای جهان سوم می‎فروشند، گرانبهاترین پاداشی كه به دست می‎آورند مغزهای پرورده و نیروهای ماهر این كشورها است. این فرضیه در حالی كه نقادانه و واقع‎بینانه به نظر می‎رسد و گوشه چشمی به روابط نابرابر و غیرعادی كشورهای ثروتمند با كشورهای كمتر توسعه یافته دارد، و به طور مستقیم بر پیچیده‎تر شدن محرومیت كشورهای فرستنده‎ی نیروی انسانی آزموده توجه می‎كند نمی‎تواند تبیین كننده‎ی همه الگوهای فرار مغزها باشد كه اكنون در جهان جریان دارد. مثلاً حضور پزشكان هندی در ایران و مهندسان آموزش دیده‎ی سودانی در عربستان را چگونه می‎توان در قالب پارادایم انتقال معكوس فنّاوری تبیین كرد، در حالی كه كشورهای فرستنده‎ی نیروی آموزش دیده، خود به آن احتیاج دارند؟ همان گونه ه در مقدمه اشاره شد، عامل اصلی و مقدم در تحقق فرار مغزها، محروم ماندن كشورهای فرستنده‎ی نیروی انسانی ماهر از همان سرمایه‎ای است كه برای حل معضلات توسعه‎ی بومی و شكستن حلقه‎های شوم وابستگی خود به آن نیاز دارند. بنابراین، شاید شگفت‎انگیز نباشد كه بگوییم چگونگی خروج عملی از كشور و عبور از مرزها و حتی مقصدی كه برمی‎گزینند در مقایسه با محرومیت و نیاز كشور فرستنده‎ی به نیروی انسانی ماهر در درجه‎ی بعدی اهمیت قرار دارند.

3-   نظریة دوگانگی ساختار

تبیین تازه‎ای كه گروهی از صاحب‎نظران ارایه داده‎اند، دنباله‎روی از نظریه‎ی “دوگانگی ساختار”[106]آ‎نتونی گیدنز و استفاده از آن در تبیین مهاجرت بین‎المللی و فرار مغزهاست (رابینسون و كری، 2000). وی چنین می‎اندیشد كه ساختارهای كلان اجتماعی در شكل دادن عمل كارگزاری انسانی تأثیر دارد و كارگزار انسانی در ساختن جامعه، به عنوان گسترده‎ترین ساختار اجتماعی، مؤثر است. چكیده‎ای نظر گیدنز عبارت است از:

  1. حیطه‎ی كارگزار انسانی، مرزبندی شده است. انسانها جامعه را می‎سازند. اما به عنوان كنشگران واقع در تاریخ عمل می‎‎كنند و شرایطی كه بر آنها احاطه  دارد گزینش خود آنها نیست. بین سلوك[107]كه به عنوان كنش نیت‎دار بررسی می‎شود و رفتار[108]كه به عنوان مجموعه‎ای از “اتفاق‎های” قانونمند تجزیه و تحلیل می‎شود، مرز ثابتی وجود ندارد. با توجه به موضوع جامعه‎شناسی، وظیفه‎ی بسیار مهم تجزیه و تحلیل را باید بر مبنای تبیین خصوصیت ساختارها انجام داد.
  2. ساختارها را نباید فقط موانعی در راه كارگزار انسانی تصور كرد، بلكه یاری‎دهنده هم هستند. این همان است كه من آن را دوگانگی ساختار می‎نامم. ساختارها را همواره می‎توان برحسب شكل‎گیری‎شان، به عنوان مجموعه‎ی اعمال باز تولید شده، بررسی كرد. كندوكاو درباره‎ی ساخته شدن و شكل‎گیری اعمال اجتماعی، عبارت از كوشش در تشریح شكل‎گیری ساختارها از طریق كنش و چگونگی شكل‎گیری متقابل كنش به طور ساختاری است.
  3. فرآیند شكل‎گیری، شامل تأثیر متقابل معناها، هنجارها و قدرت است. این سه مفهوم از نظر تحلیلی معادل “ابتدایی” اصطلاح علوم اجتماعی است و بطور مستقیم دلالت بر پندار “كنش متقابل و ساختار آن دارد: هر نظمِ شناختی و اخلاقی در آن واحد، نظام قدرتی است كه شامل “افق مشروعیت” می‎شود. (ارشاد، 1380)

تحلیل‎گران كه مهاجرت بین‎المللی پزشكان هندی به بریتانیا را براساس رهنمودهای سه گانه‎ی گیدنز تشریح می‎كنند عقیده دارند كه طبق قاعده‎ی اول، ساختارهای اقتصادی و حقوقی هستند كه مهاجرت پزشكان هندی به بریتانیا را برمی‎انگیزند. در قاعده‎ی اول تأكید بر عامل اقتصادی، گویای آن است كه وجوه مشتركی كه بین مهاجرت پزشكان هندی و دیگر كارگزاران انسانی ماهر و پرورده به بریتانیا و از بریتانیا به جاهای دیگر وجود دارد، خود باعث شكل‎گیری ساختار كارگزار انسانی مهاجرت می‎شود. به پیروی از قاعده‎ی دوم، مهاجرت، رتبه‎بندی، اهمیت و خصوصیات ویژه‎ی خودش را می‎گیرد و به شكل‎گیری كارگزاری انسانی می‎انجامد. طبق قاعده‎‎ی سوم (و براساس گفته‎ی گیدنز كه بشر در تاریخ زندگی می‎كند و زندگی اجتماعی منبع دانش او است، وافراد به عنوان كنشگران آگاه عمل می‎كنند) به دنبال درك و آگاهی كارگزاران انسانی، شبكه‎ی ساختاری مهاجرت به عنوان كارگزاری انسانی شكل می‎گیرد و به این ترتیب خصوصیت دوگانگی ساختار آشكار می‎گردد. (همان منبع)

5. نظریة محرومیت نسبی

منگالام و شوارز وللر معتقدند كه مهاجران براساس سلسله مراتبی از ارزش‎ها یا هدف‎های با ارزش برای مهاجرت تصمیم می‎گیرند. وقتی وضعیت اجتماعی موجود نتواند نیازهای فرد را در حداقل مقدار برآورده كند، افراد فكر حركت به مكان‎های دیگر را در سر می‎پرورانند. به جاهایی كه به نظر آنان، شانس بهتری برای برآوردن نیازهای برآورده نشده و رفع محرومیت محسوس خود خواهند داشت. همه مردم دچار نوعی محرومیت هستند، از این رو صرف وجود برخی محرومیت‎ها لزوماً موجب مهاجرت نمی‎شود. منگالام و شوارز وللر می‎گویند: اولاً این محرومیت باید از هدف‎های بسیار باارزش باشد. ثانیاً مانع موجود برای رسیدن به این هدف‎ها باید ذاتی نظام محلی باشد تا محرومیت نسبی به عامل مهاجرت تبدیل شود. ثالثاً فرد احساس كند منابع لازم برای رفع محرومیت‎هایش در خارج از سازمان اجتماعی او قرار دارد. در این صورت محتملاً مهاجرت می‎كند. (لهسایی‎زاده، 1368)

استارك و ونگ نیز از همین نظریه برای توضیح مهاجرت استفاده كرده‎اند. این دو معتقدند، نارضایتی تنها هنگامی كه دستمزدها پایین است، بروز نمی‎‎كند. بلكه هنگامی كه دستمزد فردی نسبت به دیگری كمتر است نیز بروز می‎كند. (لهسایی‎زاده، همان)

6. نظریة مركز - پیرامون

طبق این نظریه، مهاجرت، معلول ماهیت و ساختار در حال گسترش بازار جهانی است. این امر نتیجة طبیعی جدایی و جابه‎جایی است كه به طور اجتناب‎ناپذیری در فرآ‎یند توسعه سرمایه‎داری اتفاق می‎افتد. ریشة این پدیده به نوعی مرتبط با ناموزونی در انباشت سرمایه و درجة توسعه است.

طبق نظر ساسن و دیگر نظریه‎پردازان، مهاجرت به وسیلة سرمایه‎گذاری مستقیم خارجی در كشورهای در حال توسعه و تجزیه و اختلافاتی كه چنین سرمایه‎هایی به بار می‎آورد ایجاد می‎شوند. بنابراین باید بگوییم كه جریان‎های ورودی سرمایه‎داری نواحی پیرامونی با جریان‎های خروجی متناظر مهاجران همراه می‎شود.

این فرآیند اساسی مهاجرت نیروی انسانی ماهر و غیرماهر به وسیلة وجود وابستگی‎های عقیدتی و مادی كه استعمار قبلی ایجاد كرده و همچنین فرآیندهای مداوم و نفوذ بازار، افزایش می‎یابد. (مسی و دیگران، 1364)

به عقیدة محسنی، در این گونه سیستم‎ها، سرمایه‎گذاری روی تخصص‎های سطح بالا، منجر به خلق تقاضاهایی می‎شود كه چون در داخل برآوردنی نیست، به بیرون انتقال می‎یابد و ما شاهد مهاجرت گستردة نیروهای متخصص به سمت كشورهای متروپل هستیم. دیگر عامل آن گسستگی رابطه تحقیق و توسعه (R a D) با تولید در این كشورهاست. (محسنی، 1381)


این متن فقط قسمتی از راهكارهای توسعه نیروی انسانی نخبه و پیشگیری از فرار مغزها می باشد

جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 5,900 تومان

خرید

برچسب ها : راهكارهای توسعه نیروی انسانی نخبه و پیشگیری از فرار مغزها , نیروی انسانی نخبه , پیشگیری از فرار مغزها , توسعه نیروی انسانی , دانلود راهكارهای توسعه نیروی انسانی نخبه و پیشگیری از فرار مغزها

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر